به نام شهریور....دستپاچهترین فرزند سال....دستپاچهی بستن بار و بنهی گرما....دستپاچهی تمام شدن...مرز سبزی تابستان و زردی خش خش وار پاییز....به نام شهریور...با عصرهایی کشدار و شبهای غم آلودهی رفتن....شهریوری که توی گوش تمام روزهایشصدای زنگ مدرسهها پیچیدهو مثل طفل فراری از مکتبدلش پیچ میخورد و سرش تاب....به نام شهریور....که باد پاییزی ، تن رنجورش را میلرزاندو گرمای مردادیهنوز توی رگهایش جاریست....من میبوسمت شهریور جانکه امیدهای وصالمتوی چشمان پر اضطرابت پیداست.... + نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 11 PM توسط حسن | بخوانید, ...ادامه مطلب